نمی دونستم یه روزی انقدر درگیر چرت و پرت های زندگی بشم که. .
ننالم براتون! اینو میخواستم بگم:
انقدر درگیری دارم که تا به خودم میام میبینم
فلان دوست ازم ناراحته!
نمی دونمم چرا! با خودم میگم شاید جدیداً توو خواب راه میرم!
پا میشم میرم یه چک میزنم زیر گوشش یا جیبشو میزنم یا. .
امّا خب مم بعد سعی میکنم بی اهمیت باشم نسبت به این مسئله!
صحبت تلافی نیست فقط یه نوع منطق رایج بین همۀ آدمای این روزگاره!
اینکه تا تونستند دلِ منو شُدند و هر حرفی و هر شوخی و .
من اومدم تو خلوتم و گفتم: مهرداد جنبه داشته باش؛ فلانی حواسش نبوده؛
اصلا راست گفته، اصلا حق با اونه!
حالا هم طبق همون منطق رفتار می کنم! اونا هم فکر کنن حق با منه!
کابوسه که منم پا به عرصۀ نه چندان تمیزِ همرنگ جماعت شو بذارم!

پ.ن: عجب منطقِ مسخره ای!



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تبلیغات در گوگل Ericair2sbj3k Situs آندروید دانلود کسب درآمد از ارزهای دیجیتال تدریس خصوصی آیلتس سایت سرور Eeven Craft SH کرایه ماشین در کیش محیط زیست